سفارش تبلیغ
صبا ویژن


داستان سرا

روزی پسر بچه ای در خیابان سکه ای یک سنتی پیدا کرد. او از پیدا کردن این پول، آن هم بدون هیچ زحمتی، خیلی ذوق زده شد.این تجربه باعث شد که بقیه روزها هم با چشم های باز، سرش را به سمت پایین بگیرد(به دنبال گنج!). او در مدت زندگی اش 296 سکه یم سنتی، 48 سکه 5 سنتی، 19 سکه 10 سنتی، 16 سکه 25 سنتی، 2 سکه نیم دلاری و یک اسکناس مچاله شده 1 دلاری پیدا کرد. یعنی در مجموع 13 دلار و 26 سنت.
در برابر به دست آوردن این 13 دلار و 26 سنت او زیبایی دل انگیز 31369 طلوع خورشید، درخشش 157 رنگین کمان و منظره درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد.او هیچ گاه حرکت ابرهای سفید را بر فراز آسمان، در حالی که از شکلی به شکل دیگر در می آمدند، ندید. پرندگان در حال پرواز، درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر، هرگز جزئی از خاطرات او نشد.

نوشته شده در سه شنبه 86/7/24ساعت 10:0 صبح توسط مجتبی فروتن تنها نظرات ( ) | |

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >


فروش بک لینک